دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه

ساخت وبلاگ
سلامامروز رو با خستگی شروع کردم،، دیشب رفتم دنبال مادر و یک سَر به خونه کاظم (برادر کوچیکترم) زدم و با سهراب (برادر زاده ام) کلی بازی کردیم و بیشتر ورزش های رزمی بود تا بازی و آخر شب هر دو تایی خسته و کوفته شدیم؛ اون رفت بخوابه منم مادر رو رسوندم خونه! امروز هم بشدت خسته بودم ولی الان امدم دفتر کارم...فکر کنم درستش اینه که امشب رو با شما به اشتراک بذارم. نمیدونم دقیقا قرارِ امشب برنامه رو چجوری جلو ببرم اما میدونم یک سری اتفاقات رو باید خلق کنم که به نفع همه هست!20:50 - باز یک شب متورم دیگه!مهم اینه یکی دو ساعته اُمدم پاساک (دفتر کارم). قهوه فرانسه دَم دادم به امید اینکه امشب با خلاقیت، ایده پردازی، طراحی و تلاش.. چند اثر خوب خلق کنم و روانه بازار کسب و کار مشتری هام بکنم! لذت داره وقتی میبینی با نگاه تو، پول درمیارن... فعلا یک فنجون قهوه بیارم تا ببینم چی میشه...21:18 - هنوز شروع نکردم!نمیدونم چرا اما موقع قهوه خوردن دلم خواست کمی فیلم " شبکه مجازی " رو ببینم، شاید بالای 20 بار این فیلم رو طی این چند سال دیدم اما این بار فرق میکردم، پنج دقیقه از فیلم رو دیدم بین دیالوگ ها یک مرز جدید از مارک زاکربرگ کشف کردم فکر کنم همراه با کارهام با توفق و اجرا های متعدد فیلم رو تا انتها ببینم! من تک بُعدی نیستم کلا تمرکز روی یک کار اذیتم میکنه!22:27 - همیشه شروع مزخرفه!یکی دو تا تلفن مهم داشتم که زدم و الان نشستم به بررسی وضعیت کارهام! اوه اوه ... حجم RAM سِرور بشدت بالا رفته و این اصلا خوب نیست! یک ریست به Apachi و ورژن PHP 7.4 دارم میدم که حال این پسرک (سِرور) خوب بشه تا بتونم روی پروژه های نیمه تمام کار کنم! وضو گرفتم برای نماز ، دقیقه 90 نماز میخونم و دقیقا نمیدنم چرا این اخلاق رو دار دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه...
ما را در سایت دست نوشته ها فاضل نجفی درگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7920o بازدید : 24 تاريخ : دوشنبه 3 ارديبهشت 1403 ساعت: 13:32